«۳۰۴» کسی که در کارهای وضو و شرایط آن مثل پاک بودن آب و غصبی نبودن آن خیلی شک میکند، باید به شک خود اعتنا نکند.
«۳۰۵» اگر شک کند که وضوی او باطل شده یا نه، بنا میگذارد که وضوی او باقی است؛ ولی اگر بعد از بول استبراء نکرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتی از او بیرون آید که نداند بول است یا چیز دیگر وضوی او باطل است.
«۳۰۶» کسی که شک دارد وضو گرفته یا نه باید وضو بگیرد.
«۳۰۷» اگر بعد از وضو یا در اثناء آن یقین کند که بعضی جاها را نشسته یا مسح نکرده است، چنانچه رطوبت جاهایی که پیش از آن است خشک شده باشد باید دوباره وضو بگیرد. و اگر خشک نشده باشد، جایی را که فراموش کرده و آنچه بعد از آن است باید بشوید یا مسح کند. و اگر در اثناء وضو در شستن یا مسح کردن جایی شک کند باید به همین دستور عمل کند.
«۳۰۸» اگر بعد از نماز شک کند که وضو گرفته یا نه، نماز او صحیح است، ولی باید برای نمازهای بعد وضو بگیرد.
«۳۰۹» اگر در بین نماز شک کند که وضو گرفته یا نه، نماز او باطل است و باید وضو بگیرد و نماز را بخواند، مگر اینکه به امید صحیح بودن، نماز را بخواند، بعد اگر فهمید که وضو داشته نمازش بنابر اظهر صحیح است؛ و همچنین است اگر قبل از نماز شک کرد که وضو دارد یا نه، ولی گمان به وضو داشت.
«۳۱۰» اگر بعد از نماز شک کند، که قبل از نماز وضوی او باطل شده یا بعد از نماز، نمازی که خوانده صحیح است.
«۳۱۱» کسی که میداند وضو گرفته و حدثی هم از او سر زده مثلاً بول کرده است، اگر نداند کدام جلوتر بوده، چنانچه پیش از نماز است باید وضو بگیرد؛ و اگر در اثناء نماز است باید نماز را بشکند و وضو بگیرد؛ و اگر بعد از نماز است نمازی که خوانده صحیح است و برای نماز بعد باید وضو بگیرد.
«۳۱۲» اگر انسان مرضی دارد که بول او قطرهقطره میریزد یا نمیتواند از بیرون آمدن غائط خودداری کند، چنانچه یقین دارد که از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا میکند، باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا میکند بخواند؛ و اگر مهلت او به مقدار کارهای واجب نماز است، باید در وقتی که مهلت دارد فقط کارهای واجب نماز را بهجا آورد و کارهای مستحب آن مانند اذان و اقامه را ترک نماید؛ اگر در مراقبتِ آن وقت، عسر و حرج و مشکلی برای او پیش نیاید.
«۳۱۳» اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پیدا نمیکند و در بین نماز چند دفعه بول یا غائط از او خارج میشود، اگر وضو گرفتن بعد از هر دفعه برایش سخت نیست و عُسر و حرج در کار نیست و کاری که نمازش را باطل کند پیش نمیآید، باید ظرف آبی پهلوی خود بگذارد و هر وقت بول یا غائط از او خارج شد فوراً وضو بگیرد و بقیه نماز را بخواند، و احتیاط مستحب آن است که همان نماز را دوباره با یک وضو بخواند و اگر در بین آن نماز وضوی او باطل شد، اعتنا نکند.
«۳۱۴» کسی که بول یا غائط پیدرپی از او خارج میشود و وضو گرفتن بعد از هر دفعه برای او سخت است، اگر بتواند مقداری از نماز را با وضو بخواند، باید برای هر نماز یک وضو بگیرد.
«۳۱۵» کسی که بول یا غائط پیدرپی از او خارج میشود اگر نتواند هیچ مقدار از نماز را با وضو بخواند، احتیاط واجب آن است که برای هر نماز یک وضو بگیرد و اگر با تیمم میتواند مقداری از نماز را با تیمم بخواند تیمم هم بنماید.
«۳۱۶» اگر مرضی دارد که نمیتواند از خارج شدن باد جلوگیری کند، باید به وظیفه کسانی که نمیتوانند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کنند عمل نماید.
«۳۱۷» کسی که بول یا غائط پیدرپی از او خارج میشود، باید برای هر نماز وضو بگیرد و فوراً مشغول نماز شود، ولی برای بهجا آوردن سجده و تشهد فراموش شده و نماز احتیاط که باید بعد از نماز انجام داد در صورتی که آنها را بعد از نماز بهجا بیاورد، وضو گرفتن لازم نیست.
«۳۱۸» کسی که بول او قطرهقطره میریزد باید برای نماز بهوسیله کیسهای که در آن، پنبه یا چیز دیگری است که از رسیدن بول به جاهای دیگر جلوگیری میکند، خود را حفظ نماید؛ و احتیاط واجب آن است که پیش از هر نماز مخرج بول و کیسهای را که نجس شده آب بکشد یا عوض کند. و نیز کسی که نمیتواند از بیرون آمدن غائط خودداری کند، چنانچه ممکن باشد به مقدار نماز از رسیدن غائط به جاهای دیگر باید جلوگیری نماید؛ و احتیاط واجب آن است که اگر مشقت ندارد، برای هر نماز مخرج غائط را آب بکشد.
«۳۱۹» کسی که نمیتواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند در صورتی که ممکن باشد و مشقت و زحمت و خوف ضرر نداشته باشد باید به مقدار نماز از خارج شدن بول و غائط جلوگیری نماید، اگرچه خرج داشته باشد و خرج آن به او ضرر زیادی نزند، بلکه اگر مرض او به آسانی، یعنی بدون عُسر شخصی معالجه شود، احتیاط واجب آن است که خود را معالجه نماید.
«۳۲۰» کسی که نمیتواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند، بعد از آنکه مرض او خوب شد، لازم نیست نمازهایی را که در وقت مرض مطابق وظیفهاش خوانده قضا نماید. ولی اگر در بین وقت نماز مرض او خوب شود، باید بنابر احتیاط مستحب نمازی را که در آن وقت خوانده دوباره بخواند.
شرایط صحیح بودن وضو سیزده چیز است: ١ـ آب وضو پاک باشد؛ ٢ـ آب وضو مطلق باشد؛ ٣ـ وضو گرفتن مستلزم تصرف غاصبانه نباشد؛ ۴ـ ظرف آب وضو مباح باشد (غصبی نباشد)؛ ۵ـ ظرف آبِ وضو، طلا و نقره نباشد؛ ۶ـ اعضای وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد؛ ٧ـ وقت برای وضو و نماز کافی باشد؛ ٨ـ به قصد قربت، یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم وضو بگیرد؛ ٩ـ ترتیب؛ ١٠ـ موالات؛ ١١ـ مباشرت در اعمال وضو؛ ١٢ـ استعمال آب ضرر نداشته باشد؛ ١٣ـ در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد.
و تفصیل اینها به ترتیب در مسائل بعدی ذکر میشود.
شرط اول و دوم: آب وضو پاک و مطلق باشد.
«۲۶۸» وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است، اگرچه انسان نجس بودن یا مضاف بودن آن را نداند یا فراموش کرده باشد، و اگر با آن وضو نمازی هم خوانده باشد، باید آن نماز را دوباره با وضوی صحیح بخواند.
«۲۶۹» اگر غیر از آب گِلآلود و مضاف آب دیگری برای وضو ندارد، چنانچه وقت نماز تنگ است بهطوریکه برای وضو و یک رکعت نماز وقت ندارد باید تیمم کند؛ و اگر وقت دارد، احتیاط واجب آن است که صبر کند تا آب، صاف شود و وضو بگیرد و مبادرت به تیمم ننماید؛ اما اگر برای یک رکعت نماز با وضو و یا چهار رکعت با تیمم وقت دارد، بنابر اظهر میتواند هرکدام را خواست انجام دهد.
شرط سوم: وضو گرفتن مستلزم تصرف غاصبانه نباشد.
«۲۷۰» اگر کسی به قصد وضو آب غصبی را به صورت یا دستهای خود بریزد و موقع آب ریختن ملتفت غصبی بودن آب باشد وضویش باطل است، ولی اگر بدون توجه به غصبی بودن آب، وضو گرفت، اگرچه در اثناء وضو فهمید و بقیه وضو را با آب مباح انجام داد، وضویش صحیح است. اما قیمت آن آب غصبی را ضامن است.
«۲۷۱» اگر کسی بدون قصد وضو، آب غصبی را به صورت و دستهای خود ریخت و پس از آنکه عرفاً آب از بین رفت به قصد وضو گرفتن به صورت و دستهای خود که تر شده است، دست کشید، وضویش صحیح است.
«۲۷۲» وضو گرفتن از حوض مدرسهای که انسان نمیداند آن حوض را برای همه مردم وقف کردهاند یا برای محصلین همان مدرسه، در صورتی که معمولاً مردم از آب آن وضو بگیرند و معلوم نباشد که از روی غفلت و یا عدم مبالات وضو میگیرند، اشکال ندارد اگر با ساکنین مزاحمت نداشته باشد.
«۲۷۳» کسی که نمیخواهد در مسجدی نماز بخواند اگر نداند حوض آن را برای همه مردم وقف کردهاند یا برای کسانی که در آنجا نماز میخوانند، نمیتواند از حوض آن وضو بگیرد، ولی اگر معمولاً کسانی هم که نمیخواهند در آنجا نماز بخوانند از حوض آن وضو میگیرند، میتواند از حوض آن وضو بگیرد.
«۲۷۴» وضو گرفتن از حوض تیمچهها و مسافرخانهها و مانند اینها برای کسانی که ساکن آنجاها نیستند، در صورتی صحیح است که معمولاً کسانی هم که ساکن آنجاها نیستند از آب آنجا وضو بگیرند.
«۲۷۵» وضو گرفتن در نهرهای بزرگ، اگرچه انسان نداند که صاحب آنها راضی است یا نه، اشکال ندارد، ولی اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهی کند، در صورتی که سیره و روش مسلمین استفاده از آن آبها باشد وضو صحیح، وگرنه باطل است.
«۲۷۶» اگر در صحن یکی از امامان یا امامزادگان که سابقاً قبرستان بوده حوض یا نهری بسازند، چنانچه انسان نداند که زمین صحن را برای قبرستان وقف کردهاند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشکال ندارد، ولی اگر فهمید زمین برای قبرستان وقف شده و نشود زیر حوض یا نهر میتی را دفن کرد وضو اشکال دارد. و نیز اگر ایجاد حوض یا نهر موجب بیحرمتی به بدن مسلمان بشود، مثلاً آب به بدن او برسد، وضو اشکال دارد، اگرچه زمین قبرستان مباح بوده و موقوفه هم نباشد.
«۲۷۷» اگر فراموش کند آب غصبی است و با آن وضو بگیرد، وضو صحیح است.
شرط چهارم: ظرف آب وضو مباح باشد (غصبی نباشد)، ولی مانند شرط سوم ممکن است کسی وضوی صحیح بگیرد، به این صورت که موقع آب برداشتن قصد وضو نداشته باشد چنانکه در مسئله ٢٧١ گذشت.
شرط پنجم: ظرف آب وضو، طلا و نقره نباشد.
«۲۷۸» اگر آب وضو در ظرف غصبی یا طلا یا نقره باشد و غیر از آن، آب دیگری ندارد و نمیتواند آب را در ظرف دیگری بریزد باید تیمم کند. و اگر آب دیگری دارد چنانچه در ظرف غصبی یا طلا و نقره وضوی ارتماسی بگیرد یا با آنها آب را به صورت و دستها بریزد، وضوی او باطل است، مگر به صورتی که در مسئله ٢٧١ گذشت.
شرط ششم: اعضای وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد، مگر اینکه بهوسیله وضو گرفتن و شستن صورت و یا دستها، اعضای وضو خودبهخود پاک شود.
«۲۷۹» اگر پیش از تمام شدن وضو جایی را که شسته یا مسح کرده نجس شود، وضو صحیح است.
«۲۸۰» اگر غیر از اعضای وضو جایی از بدن نجس باشد، وضو صحیح است، ولی اگر مخرج را از بول یا غائط تطهیر نکرده باشد، احتیاط مستحب آن است که اول آن را تطهیر کند، بعد وضو بگیرد.
«۲۸۱» اگر یکی از اعضای وضو نجس باشد و بعد از وضو شک کند که پیش از وضو آنجا را آب کشیده یا نه، چنانچه در موقع وضو ملتفت پاک بودن و نجس بودن آنجا نبوده وضو باطل است؛ بنابر احوط، در صورتی که با وضو گرفتن و یا غیر آن بهطور اتفاقی پاک نشده باشد. و اگر ملتفت بوده، یا شک دارد که ملتفت بوده یا نه، وضو صحیح است. و در هر صورت باید بنابر احوط برای نماز و مانند آن، جایی را که نجس بوده، آب بکشد.
«۲۸۲» اگر در صورت یا دستها بریدگی یا زخمی است که خون آن بند نمیآید و آب برای آن ضرر ندارد، باید در آب کر یا جاری فرو برد و قدری فشار دهد که خون بند بیاید، بعد به دستوری که گفته شد وضوی ارتماسی بگیرد. و اگر بعد از بند آمدن دو مرتبه خون جاری شد، وضو بهطور ارتماسی صحیح است و اگر خون جاری نشد بهصورت ترتیبی هم میشود وضو گرفت.
شرط هفتم: وقت برای وضو و نماز کافی باشد.
«۲۸۳»
هرگاه وقت بهقدری تنگ باشد که اگر وضو بگیرد تمام نماز بعد از وقت خوانده
میشود، باید تیمم کند، ولی اگر برای وضو و تیمم یک اندازه وقت لازم باشد،
باید وضو بگیرد برای انجام یک رکعت با وضو. و اگر با وضو، وقت یک رکعت
نماز و با تیمم، وقت چهار رکعت را دارد میتواند هرکدام را خواست انتخاب
کند؛ بنابر اظهر.
«۲۸۴» کسی که در
تنگی وقتِ نماز باید تیمم کند، اگر به قصد قربت یا برای کار مستحبی مثل
خواندن قرآن وضو بگیرد، صحیح است، ولی اگر برای خواندن آن نماز وضو بگیرد،
باطل است.
شرط هشتم: به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم وضو بگیرد، و اگر برای خنک شدن یا به قصد دیگری وضو بگیرد، باطل است. ولی اگر به قصد قربت وضو بگیرد و قصد دیگری مثل خنک شدن تابع قصد وضو باشد، اشکال ندارد.
«۲۸۵» لازم نیست نیت وضو را به زبان بگوید یا از قلب خود بگذراند، ولی باید در تمام وضو متوجه باشد که وضو میگیرد، بهطوریکه اگر از او بپرسند: چه میکنی؟ بگوید: وضو میگیرم.
شرط نهم: وضو را به ترتیبی که گفته میشود بهجا آورد، یعنی اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید، و اگر به ترتیب وضو نگیرد، باطل است، و در مسح دو پا احتیاط مستحب آن است که مسح پای راست را با دست راست، بر مسح پای چپ با دست چپ مقدم بدارد.
«۲۸۶» هرگاه کسی شستن عضو قبلی را فراموش کرد و عضو بعدی را شست، مثلاً اول دست چپ را شست بعد دست راست را، باید بعد از دست راست دست چپ را بشوید تا ترتیب مراعات شود، به شرط اینکه با این شستن بیجا موالات بههم نخورد؛ و اگر موالات بههم خورد، باید وضو را از سر بگیرد.
شرط دهم: موالات، یعنی کارهای وضو را پشت سر هم انجام دهد.
«۲۸۷» اگر بین کارهای وضو بهقدری فاصله شود که وقتی میخواهد جایی را بشوید یا مسح کند رطوبت جاهایی که پیش از آن شسته یا مسح کرده خشک شده باشد، وضو باطل است. و اگر فقط رطوبت جایی که جلوتر از محلی است که میخواهد بشوید یا مسح کند، خشک شده باشد مثلاً موقعی که میخواهد دست چپ را بشوید رطوبت دست راست خشک شده باشد و صورت، تر باشد، احتیاط واجب آن است که وضو را باطل کند و از سر بگیرد.
«۲۸۸» اگر کارهای وضو را پشت سر هم بهجا آورَد، ولی بهواسطه گرمای هوا یا حرارت زیاد بدن و مانند اینها رطوبت خشک شود وضوی او صحیح است.
«۲۸۹» راه رفتن در بین وضو اشکال ندارد، پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پاها را مسح کند وضوی او صحیح است.
شرط یازدهم: مباشرت، یعنی شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد. و اگر دیگری او را وضو دهد، یا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او کمک نماید، وضو باطل است. و منظور کمک در اصل شستن و مسح کردن است، ولی اگر در مقدمات اینها کمک بگیرد مثل اینکه دیگری آب را به صورت او بریزد، ولی شخص خودش صورت را بشوید، مانعی ندارد.
«۲۹۰» کسی که نمیتواند وضو بگیرد، باید نایب بگیرد که او را وضو دهد؛ و چنانچه مزد هم بخواهد، در صورتی که بتواند باید بدهد، ولی باید خود او نیت وضو کند و با دست خود مسح نماید؛ و اگر نمیتواند، باید نایبش دست او را بگیرد و به جای مسح او بکشد، و اگر این هم ممکن نیست باید از دست او رطوبت بگیرند و با آن رطوبت، سر و پای او را مسح کنند و احوط این است که تیمم هم بنماید، اگر در تیمم کردن محذوری نبوده یا محذور کمتری باشد.
«۲۹۱» هرکدام از کارهای وضو را که میتواند بهتنهایی انجام دهد، نباید در آن کمک بگیرد.
شرط دوازدهم: استعمال آب برای او مانعی نداشته باشد، چنانکه در مسائل تیمم خواهد آمد.
«۲۹۲» کسی که میترسد اگر وضو بگیرد مریض شود، یا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، نباید وضو بگیرد، ولی اگر نداند که آب برای او ضرر دارد و ترس از استعمال آب هم نداشته باشد و وضو بگیرد، اگرچه بعد بفهمد ضرر داشته، وضوی او صحیح است. و اگر ترس ضرر را داشت، ولی به امید ضرر نداشتن، وضو گرفت و بعد فهمید ضرر نداشته وضویش صحیح است.
«۲۹۳» اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار کمی که وضو با آن صحیح است ضرر ندارد و بیشتر از آن ضرر داشته باشد، باید با همان مقدار وضو بگیرد.
شرط سیزدهم: در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد، وگرنه وظیفه او وضوی جبیرهای یا تیمم خواهد بود.
«۲۹۴» اگر میداند چیزی به اعضای وضو چسبیده، ولی شک دارد که از رسیدن آب جلوگیری میکند یا نه، باید آن را برطرف کند یا آب را به زیر آن برساند.
«۲۹۵» اگر زیر ناخن چرک باشد، وضو اشکال ندارد، ولی اگر ناخن را بگیرند باید برای وضو آن چرک را برطرف کنند، و نیز اگر ناخن بیشتر از معمول بلند باشد، باید چرک زیر مقداری را که از معمول بلندتر است برطرف نمایند.
«۲۹۶» اگر در صورت و دستها و جلوی سر و روی پاها بهسبب سوختن یا چیز دیگر، برآمدگی پیدا شود، مثل بلند شدن پوست بهسبب باد کردن محل آن، تا وقتی که جزو بدن به حساب میآید شستن و مسح روی آن کافی است و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زیر پوست لازم نیست، بلکه اگر پوستِ یک قسمت آن کنده شود، لازم نیست آب را به زیر قسمتی که کنده نشده برساند، ولی چنانچه پوستی که کنده شده گاهی به بدن میچسبد و گاهی بلند میشود، میتواند آن را قطع کند یا آب را به زیر آن برساند یا آنکه در هروقتی به وظیفه آن وقت عمل نماید.
«۲۹۷» اگر انسان شک کند که به اعضای وضوی او چیزی چسبیده یا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، مثل آنکه بعد از گِل کاری شک کند گِل به دست او چسبیده یا نه، باید وارسی کند یا بهقدری دست بمالد که اطمینان پیدا کند که اگر بوده برطرف شده یا آب به زیر آن رسیده است؛ و اگر از روی غفلت وضو گرفت و بعد معلوم شد که مانعی بوده، وضویش باطل است؛ و اگر احتمال داد که مانعی در کار نیست و به امید عدم مانع وضو گرفت یا غافل شد، و بعد معلوم شد مانعی در کار نبوده، صحیح بودن وضو خالی از وجه نیست.
«۲۹۸» جایی را که باید شست و مسح کرد هرقدر چرک باشد، اگر چرک مانع از رسیدن آب به بدن نباشد اشکال ندارد، و همچنین است اگر بعد از گچکاری و مانند آن چیز سفیدی که جلوگیری از رسیدن آب به پوست نمینماید بر دست بماند، ولی اگر شک کند که با بودن آنها آب به بدن میرسد یا نه، باید آنها را برطرف کند.
«۲۹۹» کسی که پوست بدن او چرب است، اگر چربی آن جِرم ندارد که مانع رسیدن آب به پوست باشد اشکال ندارد و اگر احراز کند که محل وضو بهطوری چرب است که مانع رسیدن آب میشود اول خشک کند بعد وضو بگیرد.
«۳۰۰» اگر پیش از وضو بداند که در بعضی از اعضای وضو مانعی از رسیدن آب هست و بعد از وضو شک کند که در موقع وضو آب را به آنجا رسانده یا نه، در صورتی که احتمال بدهد موقع وضو ملتفت و متوجه بوده و مانع را برطرف کرده است، وضوی او صحیح است.
«۳۰۱» اگر در بعضی از اعضای وضو مانعی باشد که گاهی آب به خودی خود زیر آن میرسد و گاهی نمیرسد و انسان بعد از وضو شک کند که آب زیر آن رسیده یا نه، چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسیدن آب به زیر آن نبوده، احتیاط واجب آن است که دوباره وضو بگیرد.
«۳۰۲» اگر بعد از وضو چیزی که مانع از رسیدن آب است در اعضای وضو ببیند و نداند موقع وضو بوده یا بعد پیدا شده، وضوی او صحیح است، ولی اگر بداند که در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتیاط واجب آن است که دوباره وضو بگیرد.
«۳۰۳» اگر بعد از وضو شک کند چیزی که مانع رسیدن آب است در اعضای وضو بوده یا نه، وضو صحیح است.
رای مومنان و نمازگذاران خواندن سوره قدر در هنگام وضو تبدیل به یک عادت شده است و خواه نا خواه هنگام گرفتن وضو آیات مبارک سوره قدر بر لبانشان جاری میشود. سوره وضو چه فضائلی دارد؟
امام صادق علیه السلام میفرماید:هر که سوره قدر رادر یکی از نمازهای واجب قراءت کند منادیی ندا میدهد:ای بنده خدا خداوند گناهان گذشته تو را آمرزید پس اعمالت را از سر گیر.
امام رضا علیه السلام می فرماید:هر مومنی که هنگام وضو گرفتن سوره قدر را بخواند از گناهانش خارج می شود مانند آن روزی که از مادر متولد شده است.
امام صادق علیه السلام می فرماید:هرکس سوره قدر را بر آبی بخواند واز آن بنوشد خداوند نوری در چشمان او قرار دهد.
امام صادق علیه السلام می فرماید:هرکس سوره قدر راهنگام خواب یازده مرتبه بخواند خداوند یازده فرشته را مامور می کند تا او را از شر هر شیطانی حفظ نمایند.
امام صادق علیه السلام می فرماید:هرکس سوره قدر را شفیع قرار دهد واز درگاه خداوند در خواستی نماید خداوند شفاعتش را پذیرفته و درخواستش را اجابت می نماید.
وقتي از علما در مورد حال خود سوال كند و از نظر آنها نسبت به خود با خبر شود، مقداري مشكل حل خواهد شد.
بالاتر اين كه، به عمل خود علما نگاه كند و ببيند كه آنها هم مثل او اين قدر حساسيت دارند يا عملشان بر خلاف او است؟ اگر عملكرد علما را برخلاف خود يافت، پس بايد بداند كه يقيناً دچار وسواس شده است.از
موجبات حواس پرتي، تند خواني و تعجيل در اتمام نماز است، كه علت سريع خواني
هم، عدم اهتمام به نماز است. چرا كه چنين افرادي، نماز را فقط براي رفع
تكليف مي خوانند، لذا با كراهت و بي ميلي عبادت را انجام مي دهند و در
نتيجه احساس خستگي مي كنند.
انگيزه تند خواني، حاضر شدن نزد محبوب كذايي است و از اين كه چند لحظه اي
در نزد كسي كه قلبش متوجه او نيست ايستاده، رنج مي برد و مي خواهد هر چه
سريعتر به طرف كسي يا كاري كه دوست دارد پرواز كند. و ...
گاه دیده میشود که خودمان یا دیگران سر مسأله نمازمشکل پیدا میکنیم و انگار خواندن نماز برایمان همچون یک کوه سنگین میشود .
کارهای نیک، جای نماز را نمیگیردبعضی از افراد خیال میکنند یکی دو تا کار خوب انجام میدهند ، میتواند کارهای دیگرشان را جبران کند .
فردی قمه میزند،شب تا صبح سینه میزند اما نماز صبحش قضا میشود فکر میکند همان کارهای دیشبش بس است و جبران نماز قضا شدهاش را میکند .
به سایت من خوش آمدید (لطفا برای دیدن تمامی مطلب به ادامه ی مطلب بروید) |
کد جمع کردن گوشه ها و چرخش کامل عکس